عشق تا ابد...

عشق چند قدم راهه...از اتاق تا ايوون...


قیصر امین پور

سه شنبه 13 خرداد 1393برچسب:قیصرامین پور,شعر,دلنوشته,

  توسط abolfazl  |
 

دوست داشتم

0xpocjvx0fs7ivxk15pq.jpg

تو این فکر بودم که با هر بهونه

 

یه بار آسمونو بیارم تو خونه

 

حواسم نبود که به تو فکر کردن

 

خود آسمونه خود آسمونه

 

 

 

تو دنیای سردم

 

به تو فکر کردم

 

که عطرت بیاد و

 

بپیچه تو باغچه

 

بیای و بخندی

 

تا باز خنده هاتو

 

مثل شمعدونی بزارم رو طاقچه

 

به تو فکر کردم به تو آره آره

 

به تو فکر کردم که بارون بباره

 

به تو فکر کردم دوباره دوباره

 

به تو فکر کردن عجب حالی داره

 

سه شنبه 6 خرداد 1393برچسب:شعر,دلنوشته,دوست داشتم,

  توسط abolfazl  |
 

حسرت همیشگی

حرفهای ما هنوز ناتمام

تا نگاه میکنی

وقت رفتن است

باز هم همان حکایت همیشگی

پیش از انکه با خبر شوی

لحظه عزیمت تو ناگزیر میشود

آی...

آی دریغ و حسرت همیشگی!

ناگهان

چقد زود

دیر میشود

پنج شنبه 18 ارديبهشت 1393برچسب:شعر,حسرت همیشگی,قیصر امین پور,دلنوشته,

  توسط abolfazl  |
 

منو ببخش كوچولو...

ديشب كه تو خيابون داشتم با دوستم ميرفتم،يه پسر بچه پنج شش ساله تو تاريكي پياده روي خلوت با يه صدا ضعيفي گفت ببخشيد... دوستم كه مشغول بود با گوشيش كار ميكرد و رد شد،من ي لحظه ايستادم و گفتم جانم...؟ لباساي كهنه تنش بود،يه زير شلواري خاكستري،يه چيزي هم شبيه كاپشن مشكي تنش بود،دمپايي هاي ابي فرسوده اي پاش بود،قيافه مظلوم و ترحم برانگيزي هم داشت(دوس نداشتم از اين واژه استفاده كنم،اما ترحم برانگيز به معناي بد و منفورش برداشت نكنين)همينطور كه لبه هاي صد تومني رو با دوتا دستش گرفته بود و هي باز و بسته اش ميكرد سرشو بالاتر گرفت و با لهجه بجنوردي گفت:ميخام نون بخرم،پولم كمه،پونصد تومن بهم ميدين؟ دفعه اول حرفش برام گنگ بود،گفتم جانم؟و گوشمو نزديكتر كردم كه بهتر بشنوم،دوباره همون جملات تكرار كرد روزنامه ام رو گذاشتم زير بغلم و كيف پولمو در اوردم،سه يا چهار هزارتومن داخلش بود نگاه ك كردم ديدم پونصد تومني ندارم،يه هزاري بهش دادم زود سفت تو دستش گرفت و گفت مرسي به تشكرش جواب دادم و رفتم سمت دوستم،چند قدم ك رفتم جلوتر برگشتم و پشت سرمو نگاه كردم... ديدم سرشو انداخته پايين و به چيزايي كه تو دستشه نگاه ميكنه يك لحظه اين فكر از سرم گذشت كه نكنه كارش همين باشه... خدايا منو ببخش...اصلا نبايد برميگشتم...بخاطر فكر زشتي كه از سرم گذشت منو ببخش كوچولو

چهار شنبه 10 ارديبهشت 1393برچسب:داستان,داستان كوتاه,داستانك,پول,داستان واقعي,دلنوشته,

  توسط abolfazl  |
 

 



اين يك وبلاگه دوستانه است،بايد سليقه خاص داشته باشي تا بازم به اينجا سر بزني...


 

 

 کودکی ها
 لحظه های کاغذی
 زندگی...
 قیصر امین پور
 دوست داشتم
 دلخوشی کرده ام با این پرستو ها و ماهی ها
 حسرت همیشگی
 معرفت
 منو ببخش كوچولو...

 

خرداد 1393
ارديبهشت 1393

 

abolfazl

 


تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان عشق تا ابد... و آدرس eshgh-ta-abad.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





براي تنها عشق زندگيم
gps ماشین ردیاب
دیلایت فابریک
جلو پنجره لیفان ایکس 60

 

حمل و ترخیص لباس از چین به ایران
حمل و ترخیص لنج دبی
جلو پنجره لیفان ایکس 60
الوقلیون

 

RSS 2.0

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 5
بازدید ماه : 137
بازدید کل : 5871
تعداد مطالب : 10
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1